سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















بچه های اوتیسم سرزمین من

این نوع رفتارها شاید یکی از مشکلترین موانع بر سر راه درمان کودکان اُتیستیک باشد . ممکن است تغییر آنها بسیار مشکل باشد و همینطور باعث بروز استرس وسردرگمی فراوان برای هر کسی شوند . شاید بزرگترین مانع ، اکراه افراد در رابطه با اظهار و بیان این رفتارها باشد و هیچوقت این رفتارها به عنوان هدفی برای تغییر قرار نگیرند .
دلایل زیادی وجود دارند که چرا بیشتر برنامه ها این مبحث مهم را مورد بررسی قرار نمیدهند . مثلاً برای مبتدی ها تغییر رفتارهای اختلالی کار بسیار مشکلی می باشد. رفتارهای اختلالی تأثیرات غیر عادی بر روی یادگیری کودک دارند همچنین بر قدرت تطابق و تقلید از دنیای اطراف تأثیر منفی قابل توجه دارند . این رفتارها مانند رفتارهائی که کودک طی سالیانی فرا گرفته است ، بسیار مشکل تغییر پذیر هستند . وقتی که شما سعی میکنید این رفتارها را تغییر دهید ممکن است با افزایش این رفتار ها به صورت هشداردهنده ای روبرو شوید . ممکن است که کودک بسیار ناراحت شود وقتی که می بیند شما سعی دارید رفتاری را که او عادت دارد و برای او مؤثربوده است را از اوبگیرید . همچنین آنها ازگذشته یادگرفته اند که رفتارهای اختلالی جدّی ،میتوانند باعث اطاعت دیگران از آنها شوند و یا اینکه دیگران از کار خواسته شده از آنها ، منصرف شوند.از آنجائی که ما نمی خواهیم کودک ناراحت شود و نیز نمی خواهیم او را عصبانی کنیم پس در بیشتر مواقع تسلیم کودک و شرایط ایجاد شده می شویم . متأسفانه تسلیم شدن در برابر رفتارهای اختلالی کودک مانند مشوق برای او عمل کرده و راه از بین بردن این رفتارها را مشکلترمیکند .
علّت دیگری که این مبحث مورد توجه قرار نمی گیرداین است که مردم فکر میکنند اگر کودک رفتارهای هوشیارانه خود را افزایش دهد کمتر به نظر میرسد که مشکل دارد . از نقطه نظر والدین و تراپیست ها آموختن مهارتهای آکادمیک وارتباطی مهمتر از همه چیز است و نتایج آن بیشتر از هر چیز دیگر نمود داشته و آنها را هیجان زده میکند پس بنابر این بیشتر در مرکز توجه قرار می گیرند . عقیده بر این است که بدون مهارتهای کلامی فرصت یادگیری و موفقیّت کودک کم میشود ولی برخلاف انتظاراین رفتارهای اختلالی می باشند که بیشتر از هر چیزی مانع پیشرفت و یادگیری می شوند .گاهی اوقات تصور می شودکه اگر کودک مهارت کلامی را بدست آورد رفتارهای اختلالی او از بین خواهد رفت و یا اینکه کم خواهد شد.متأسفانه نه تنهاوجود رفتارهای اختلالی به صورت قابل توجهی فرصت یادگیری کودک را می گیرند بلکه سرعت یادگیری را نیز کم کرده واثر منفی بر توانائی های کودک جهت یادگیری خواهند داشت . در نهایت ما باید به این رفتارها توجه خاصی داشته باشیم . متأسفانه در صورت تأخیر، اصلاح این رفتارها بسیار مشکل خواهند بود. رفتارهای اختلالی گاهی برای والدین و تراپیست مشهود نیستندو به آنها توجهی نمی شود .گاهی افراد به قدری با رفتارهای اختلالی انس گرفته اند که حتی به آن توجه نمی کنند ونمی فهمند که این رفتار کودک اختلالی بوده و چقدر مختل کننده پیشرفت کودک است .گاهی اوقات شرایط مطلوبی راجهت این رفتارها برای کودک فراهم میکنیم بدون آنکه متوجه آن باشیم . از آنجائی که کودک زحمت زیادی را برای کسب این رفتارها نمی کشد ، اتفاق افتادن این رفتارها زیاد به چشم نمی آیند . شما فقط می بینید که اگر همان شرایط را برای کودک فراهم نکنید او بسیار عصبانی خواهدشد و یا اینکه ایجاد دردسر برای افراد خانواده میکند پس بدون اطلاع شرایط رفتار اختلالی را برای کودک فراهم میکنیم .گاهی والدین و تراپیست فکر میکنند که این رفتارها به
رور زمان و به خودی خود برطرف خواهند شد که در این صورت به آن اهمیت نخواهند داد و بدتر ازهمه اینکه آنها فکر میکنند یادگیری مهارتهای جدید و مخصوصاً کلامی وجود این رفتارهای اختلالی را قابل بخشایش میکنند . متأسفانه ابن طرز فکرها فقط باعث کندتر شدن سرعت اصلاح رفتارها و یادگیری کودک میشوند .
همانطور که گفته شد ممکن است تلاش برای تغییر این رفتارها باعث ناراحتی و افسردگی کودک شود واین تجربه خوبی نخواهد بود.در کنار اینکه نمی خواهید کودک خود راعصبانی ببینید،همچنین برای شما مشکل است که اورا ناراحت وافسرده کنید . اگرچه افزایش رفتارهای اختلالی در واقع نشانه مثبتی است ( این نشان میدهد که کودک از تلاش برای تغییر رفتار آگاه است و می خواهد از خود مقاومت نشان بدهد) ولی هنوز احساس خوبی نمی توان داشت. شما مجبور هستید که قبول کنید هدف خوشحالی کوتاه مدت کودک نیست بلکه هدف درمان او،خوشحالی و استقلال دراز مدت است . ما میدانیم که چطور میتوانیم کودک را خوشحال کنیم ، فقط کافی است که به او اجازه دهیم هر کاری را که دوست دارد انجام دهد حتی تحریک خود، ولی بسیاری از اوقات مجبور هستیم که بر خلاف خواسته کودک رفتار کنیم .
به طور خلاصه میتوان گفت،بیشتر افراد معتقدند سروکارداشتن با رفتارهای اختلالی درمقایسه با مثلاً آموزش کلامی به صبر وتلاش زیادی نیاز دارد مخصوصاً اگر تیم درمانی این مهارت و تخصص را نداشته باشند،ترس ونبود پشتیبانی تجربی و علمی باعث میشوند که به راحتی تیم درمانی از درگیر شدن با این نوع اختلالات طفره بروند .


چه موقع رفتارها را مخرب فرض میکنیم


رفتارهائی مانند بدرفتاری،خشونت،ونافرمانی را به راحتی میتوان به عنوان رفتارهای مخرب توصیف کرد.رفتارهای دیگری که طبیعتاً مجهول و نامشخص هستند،مانند بی توجهی، شرکت نکردن در کارها ، انجام ندادن کار محول شده ، و گوشه گیری ممکن است مخرب نباشند ولی به هر حال در امر یادگیری اختلال ایجاد می کنند . همه آنها باید مورد توجه قرار گیرند و هدفی برای تصحیح باشند . اگر چه این دسته دوم ممکن است مانند دسته اول واضح نباشند ولی به طور مساوی( اگر بیشتر نباشند ) میتوانند مانع یادگیری و پیشرفت کودک باشند و به طور خلاصه می توان گفت هر رفتاری که مانع یادگیری و پیشرفت شود رفتار مخرب است.


ایجاد بهترین محیط


قبل از اینکه یک برنامه رسمی شروع شود ، بسیار سودمند و مفید خواهد بود اگر یک محیط و شرایط آموزش مثبت ایجاد شود. این کار نه تنها باعث افزایش تأثیر مثبت برنامه می شود بلکه برنامه را هم برای کودک و هم برای تراپیست خیلی لذت بخش تر و قابل قبول تر می کند . این منظور را می توان به وسیله فراهم کردن شرایطی که کودک در آن احساس آرامش و راحتی می کند ، فراهم کرد . در این صورت همکاری کودک بیشتر خواهد بود . برای شروع بهتر است ابتدا با کودک بنشینید وبا اسباب بازی هائی که او دوست دارد با هم شروع به بازی کنید و در ضمن از او هیچ تقاضائی نکنید . هنگامیکه حس کردید کودک راحت است وحضور شما را نیز قبول کرده است دستور العمل ها را میتوانید شروع کنید . البته بهتر است با دستورهائی شروع کنید که احتمال میدهید کودک از آنها پیروی خواهد کرد. مثلاً می توانید به کودک بگوئید (با صدائی جذاب و بازی گونه) "بیسکوئیت را بخور" ، "مرا نگاه کن" ، "توپ را بیانداز". ایجاد شرایط مثبت یادگیری نه تنها رفتارهای
اختلالی و مخرب را کم و یا حذف می کند بلکه خود مشوق خوبی برای رفتار مثبت و درست کودک است.توجه داشته باشید که مشوق در ابتدا نباید فقط به صورت کلامی باشد بلکه باید شامل چیزهای قابل حس مانند اسباب بازی ، بازی ،و خوراکی هم باشد . در صورت تشویق کلامی باید نام فعالیّت مطلوب انجام شده نیز ذکر شود مانند : آفرین چه در بستن خوبی . البته از عباراتی استفاده کنید که علاوه بر سادگی برای کودک قابل درک باشند .
در کنار کاهش مشکلات رفتاری و در نتیجه ایجاد فرصت بیشتر جهت یادگیری و رفتار درست، منافع بسیار دیگری نیز وجود خواهند داشت اگر برنامه و جلسات را با چنین شرایط محیطی مثبتی آغاز کنید :
1- این کار به شما اجازه میدهد که رابطه مثبت خوبی با کودک برقرار کنید که این امر خود از مهمترین عوامل موفقیًت در برنامه درمانی است .
2- فرصت خوبی را برای شما ایجاد می کند تا از نقاط ضعف و قوّت خود و کودک اطلاع پیدا کنید .
3- با این شرایط می توانید مشوقهای دیگر را نیز شناخته و توسعه دهید .
4- باعث خواهد شد که کودک به محیط جلسه و وسائل آن دلبستگی پیدا کرده و اشتیاق داشته باشد تا هر چه زودتر دوباره به تمرین برگردد .
5- شما راحت تر می توانید روش و برنامه درمانی را پیاده کنید زیرا مقاومت کمتری از جانب کودک خواهید داشت .


محیط و استرس


محیط تأثیر فراوانی بر روی رفتار دارد . اگر در محیط عوامل ناراحت کننده ای مانند سروصدا،دمای نامناسب،... وجود داشته باشند ، می توانند باعث ناراحتی ،عصبی بودن، خشم و غیره شوند. اگر این عوامل از محیط حذف شوند و شرائط بهتری فراهم شود باعث آرامش و احساس امنیت و راحتی کودک می شود. این امر برای همه افراد صادق است مخصوصاً کودکان اُتیستیک . صحبت نرم و آرام می تواند تأثیر بسزائی بر روی رفتارهای اختلالی داشته باشد.البته به طور طبیعی خلاف این امر واقع می شود یعنی اغلب افراد با دیدن این رفتارها صدای خود را بالا برده و تند صحبت می کنند . این طرز برخورد نه تنها باعث پریشانی کودک می شود بلکه خود شما را هم آشفته تر می کند.مثلاً دقت کنید وقتی که کودک به چیزی چنگ میزند شما هم بلافاصله به همان چیز چنگ میزنید تا جلو این کار کودک را بگیرید.به هر حال این نوع رفتارهای ناخودآگاه فقط بهم ریختگی و پریشانی کودک رابیشتر کرده و او را تحریک می کنیم تا در کار و خواسته خود پافشاری کند.حتی تمرین کنترل استرس برای خود شما نیز مفید خواهد بود و بهتر است تکنیکهای آن را فرا بگیرید در این صورت می توانید آرامش خود را در مواقع مواجهه با رفتارهای اختلالی کودک حفظ کنید.تصور صحنه های خوب و لذّت بخش،نفس عمیق کشیدن ،استراحت کوتاهی داشتن ، ... از تکنیکهائی هستند که می توان نام برد . با حفظ آرامش بهتر می توانید شرایط را کنترل کرده و کودک را نیز آرام کنید . در صورت داشتن آرامش نه تنها مشکلات بعدی را کم می کنید بلکه امید و انگیزه خود را برای رسیدن به اهداف برنامه درمانی تقویت می کنید . همچنین با این کار هر گونه توجه منفی که میتواند باعث افزایش و ادامه رفتارهای اختلالی کودک می شود را نیز کم می کنید .کم شدن احتمال انجام این نوع برخوردها و عصبانیت ها خود باعث کم شدن رفتارهای اختلالی نیز می شود . شما می توانید گاهی با دادن فرصت انتخاب به کودک،تأثیر خوبی بر رفتار او بگذارید . مثلاً انتخاب اینکه روی صندلی کار بکنید ویا روی زمین. با این کار به آرامش کودک نیز کمک می کنید . از کودک تقاضا و کاری را نخواهید که باعث شروع درگیری و عصبانیت او شود مگر اینکه شما آماده این شرایط باشید . بنابراین شما باید تشخیص بدهید که آیا این کار و تقاضا لازم است وآیا شما آماده عواقب آن هستید؟
گاهی اوقات خستگی و کسلی می تواند باعث بروز رفتارهای اختلالی شوند.لازم است که در مورد کودک بررسی کنید تا ببینید در چه مواردی کودک خسته و کسل می شود و عوامل آن چیست .ولی به یاد داشته باشید که گاهی خستگی و کسلی لازم است چون کودک باید یاد بگیرد که چگونه با آنها کنار بیاید . ما می توانبم تلاش کنیم تا از خستگی های غیر ضروری بکاهیم . موارد زیر فاکتور هائی هستند که ما می توانیم از آنها جهت کم کردن احتمالی خستگی کودک استفاده کنیم :
- از تُن صدای تشویق کننده و اشتیاق دار استفاده کنیم.
- تغییر دکوراسیون محل تمرین و جابجائی وسائل
- دستورات متفاوت برای یک کار خواسته شده
- استفاده از وسائل جالب و مورد علاقه کودک
- کودک را با تمرین و مهارتی که در حال حاضر یاد گرفته است خسته نکنید .
- اگر می بینید که کودک تمرینی را بخوبی یاد گرفته است و از انجام دادن آن لذّت می برد برای تنبیه او آن کار را از او نگیرید .
- دقت کنید که زمان جلسه طولانی نشود .
- سعی کنید که سطح موفقیت را بالا نگاه دارید .
- از چیزهائی که کودک دوست دارد (حتی تحریک خود )جهت مشوق استفاده کنید .
- کارها و تمرینات را لابلای هم و به صورت متنوع انجام دهید .
- مشوق ها را گاه به گاه تغییر دهید و از نوع طبیعی آنها استفاده کنید .
- سعی شود که از تنوع حتی در نوع و نحوه تمرین استفاده شود .
- از کلام به صورت طبیعی و ساده استفاده شود .
- در طول جلسات از مهارتهای مختلف استفاده کنید (کلامی ،بازی ، اجتماعی ،...) .
وقتی که رفتارهای اختلالی اتفاق می افتند،باید تا جائیکه ممکن است به آن توجه نشود و شاید بتوان گفت که کاملاً آنرا نادیده بگیرید . البته اگر رفتار مورد نظر باعث آسیب رساندن به خود کودک و یا دیگران میشود باید به آن توجه کرده و مقابله نمود . در صورت توجه بی جهت به رفتار اختلالی به طور ناخودآگاه مشوقی را برای ادامه آن برای کودک فراهم کرده ایم .توجه داشته باشید در صورت کم شدن رفتارهای اختلالی و یا حذف آنها توسط برنامه درمانی ، ممکن است کودک به عوامل بیرونی جهت اجتناب از رفتار اختلالی وابسته شود . با کم توجهی نسبت به این رفتارها می توانید از این مشکل جلوگیری کنید . البته کم توجهی که کودک دریابد نتیجه رفتار نادرست او بوده است و الا این رفتارها همیشه باید مورد توجه شما و برنامه درمانی قرار بگیرند . در قسمتهای بعدی طرز برخورد و تصحیح این نوع رفتارها را خواهیم خواند.
برنامه های رفتار درمانی اصولاً بر پایه اینکه : رفتارها در نتیجه پیامد آنها آموخته میشوند ،بنیان گذاشته شده اند . اگر یک رفتار پیامد مثبت داشته باشد به احتمال زیاد در آینده اتفاق خواهد افتاد و اگر پیامد یک رفتار منفی باشد احتمال وقوع آن بسیار کمتر خواهد بود . برای مثال اگر خشونت و عصبانیت کودک برای او نتیجه ای مثبت به همراه داشته باشد (مانند توجه ، فرار از کار محول شده ، ...) به احتمال زیاد کودک ، در آینده ، همان رفتار را در جهت بدست آوردن همان نتیجه از خود بروز خواهد داد . نکته مهم این است که اگر کودک بفهمد که در اثر رفتار خود از چیز دلخواه و مطلوبی محروم شده است احتمال زیادی دارد که در آینده آن رفتار را تکرار نکند .
رفتار درمانی در مورد رفتارهای اختلالی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
روشهای کم کردن رفتارمانند: بیرون بردن کودک از محیطی که کودک در آن رفتار اختلالی را از خود بروز داده و یا چند
روش دیگر که در آینده درباره آنها توضیح خواهیم داد .
روشهای بهبود بخشیدن به رفتار مانند : تشویق کردن برای رفتار مناسب و عدم تشویق برای رفتار نامناسب .
برنامه ها اغلب ترکیبی از هر دو روش هستند . مطلوبترین و مؤثر ترین نوع رفتار آن است که مشوقی طبیعی مانند بازی ،ارتباط و... داشته باشد . از آنجائی که کودک مشوق خود را از طریق رفتار خود به صورت طبیعی حس کرده است (رفتار مطلوب آموخته شده ) او تمایل کمتری خواهد داشت تا از طریق رفتار اختلالی به همان مشوق (مانند سابق )دست پیدا کند.
تصحیح رفتاری و رفتار درمانی در کاهش رفتارهای شدید اختلالی مانند خودآزاری ، عصبانیت شدید ، ... بسیار مؤثر و موفق بوده است . بعلاوه کودکان تحت درمان با این برنامه ها مهارتهای خوبی در زمینه های مختلف مانند ارتباط ، بازی ، استقلال فردی ، و اجتماعی شدن بدست آورده اند. اگر چه بسیاری از برنامه های رفتاردرمانی باعث کاهش رفتارهای اختلالی می شوند ولی مهم این است که در دراز مدت دوباره این رفتارها به سراغ کودک برنگردند و همینطور رفتارهای مناسبی را جایگزین آنها بکنیم . فاکتور های زیادی هستند که در تأثیر و مطلوب بودن برنامه در دراز مدت مؤثر هستند . اگر در برنامه فهم و بررسی درستی از رفتارهای اختلالی و علل آنها نشده باشد فاکتورهای لازم برای مقابله با این رفتارها به درستی فراهم نشده و در نتیجه اهداف مطلوب در برخورد با این معضل بزرگ بدست نمی آیند . برنامه های درمانی اغلب با فرض اینکه تمام تلاش باید در راه حذف رفتارهای غیر قابل قبول باشند ، طرح شده اند . متأسفانه اگر مثلاً کودکی هنگام عصبانیت به صورت خود سیلی بزند فقط با مانع شدن از این کار نمی توان این مشکل را تصحیح کرد. اگر برنامه درمانی راه وبرنامه درستی برای تصحیح این رفتار خود آزاری نداشته باشد بعید نیست که به زودی کوبیدن سر به دیوار جای سیلی زدن را بگیرد . اگر برنامه درمانی بر پایه یک سری بررسی های عملی از رفتاروعصبانیت و همچنین خودآزاری کودک پایه گذاری شده باشد برنامه به طور مطمئن بسیار مؤثرتر خواهد بود .
کلید وراز تغییر مؤثر رفتارهای اختلالی ، به مرور زمان ،فهمیدن عملکرد رفتار مورد نظر است.چیزی که مشهود است این است که این نوع رفتارها تصادفی نیستند . آنها به منظور خاصی از طرف کودک انجام می شوند . برای مثال عصبانیت و خشونت می تواند در جهت کم کردن استرس باشند و یا برای اجتناب از کاری که کودک دلش نمی خواهد آنرا انجام دهد و یا برای جلب توجه . رفتارهای اختلالی می توانند به صورت عادت شوند زیرا آنها راهی هستند برای ارتباط ، تأثیر گذاری بر محیط اطراف ، و برآورده کردن احتیاجات . از آنجائی که رفتارهای اختلالی می توانند راهی برای رفع احتیاجات باشند ، برنامه درمانی مؤثر باید به کودک رفتارهای دیگری بیاموزد که به صورت موفّقی همان احتیاجات کودک را برآورده کند . در صورتی که کودک رفتار مناسب جایگزین را نیاموزد ممکن است رفتارهای نامناسب دیگری را نیز کسب کرده و یا اینکه در آینده دوباره رفتارهای اختلالی را از خود بروز دهد .کودک باید به دقت آموزش داده شود تا به وسیله راه مناسبتری احتیاجات خود را به طور مطلوب بدست آورد.پیدا کردن یک جایگزین رفتاری اغلب از مشکلات این نوع برنامه ها می باشد. خیلی آسان است که شما بفهمید کودک چه چیزی را نباید انجام دهد ولی بسیار مشکل است که بفهمید چه چیزی را باید به جای آن انجام بدهد .
جایگزینی رفتاری نه تنها احتیاج به بررسی ، تحلیل عملکرد و چگونگی رفتار نامناسب دارد بلکه باید مشخص شود که چه رفتار جایگزینی می تواند همان اهداف را برای کودک داشته باشد و چه رفتاری را کودک قادر به یادگیری آن است . علاوه بر آن باید همان رفتار جایگزین به قسمتهای کوچکتر تقسیم شود .
کمبود صبر و تحمل از عوامل دیگری است که بر مشکلات برنامه می افزاید .آموختن مهارتهای جایگزینی کاری درازمدت است . رفتارهای اختلالی در طول سالها برای کودک بدست آمده اند ، بنابراین منطقی است که فکر کنید جایگزین کردن آنها
و حذف رفتارهای اختلالی به یک برنامه درازمدت ، دقیق و عمیق نیاز دارد که خود مستلزم زمان زیاد است . متأسفانه بسیاری تلاش می کنند که همه مهارتها را به یکباره به کودک بیاموزند . این روش مناسب و خوبی نیست . باید در هر زمان یک مرحله سعی شود و وقتی از آن موفّق بیرون آمدید به سراغ مرحله بعد بروید .
زمان بندی مراحل آموزش نیز از مشکلات دیگر در برنامه رفتاردرمانی است . بسیار مهم است که برنامه در نهایت خوبی و تأثیر مثبت ممکن انجام شود . این بدین معنی است که کودک و تراپیست هر دو در بهترین شرایط جهت آموزش و آموختن باشند . معمولاً آموزش رفتارهای جایگزین بلافاصله بعد از بروز این رفتارها از طرف کودک انجام می شود که این روش مناسب نیست و کاملاً غلط است زیرا در این هنگام کودک عصبانی و ناراحت است و سطح یادگیری او مناسب آموزش نیست . همچنین ممکن است تراپیست نیز عصبانی شده وهر دو آنها شرایط مناسب آموزش و یادگیری را از دست بدهند . باید دقت کنید که آموزش زمانی باشد که کودک آرام و شاد باشد و رفتارهای اختلالی را از خود نشان نمی دهد و در نهایت اینکه آماده یادگیری یک رفتار جایگزین است .


راهنمایی هائی برای برخورد با رفتارهای اختلالی


راهنمایی های زیر برای برخورد و بهبودی رفتارهای اختلالی که در طول جلسات تمرین ممکن است شما با آن برخورد کنید ارائه می شود . از آنجائیکه شرایط فرق می کنند و همینطور از آنجائیکه هر کسی با کودک رابطه متفاوتی می تواند داشته باشد تقریباً ناممکن است که بتوان یک عمل مشخص را توصیه کرد . به هر حال فلسفه کلّی وجود دارد که بر اساس آن می توانیم شما را هدایت کرده و روش مشخصی را تأیین کنیم تا آن را دنبال کنید . البته به یاد داشته باشید بسیار مهم است که در هر لحظه شما آماده تصحیح این رفتارها وآموزش جایگزین باشید ( آموزش لحظه ای ) و نیز به یاد داشته باشید کودک نباید در عصبانیت و یا هیجان باشد . بروز رفتارها ی اختلالی معمولا ً ترتیب مشخصی را می توانند داشته باشند . به همین دلیل رفتارهای اختلالی مرحله به مرحله توسعه پیدا می کنند . مراحل اولیه این رفتارها معمولا به همراه عصبانیت و هیجانات ملایم است که کودک آنها را گاهی توسط رفتارهای بدون کلام از خود بروز می دهد مانند قدم زدن ، شکلهای عجیب از خود نشان دادن ، تنفس غیر منظم یا حتی رفتارهای با کلام مانند گریه و جر و بحث . اگر شرایط تصحیص و رفتار شما مؤثر واقع نشوند ممکن است که رفتار اختلالی پیشرفت کند مانند صدمه زدن به وسایل و یا فرار کودک و در نهایت امر می تواند به صدمه زدن به خود و یا دیگران منجر شود .
هر مرحله یک روش مناسب خود را احتیاج دارد . به یاد داشته باشید که شاید روشی که برای مراحل قبل مؤثر بوده و نتیجه داده ممکن است در مراحل دیگر مؤثر نباشد . ما باید به طور دائم به بررسی رفتارها و روشهای آنها فکر کرده و در پی بهبود آموزش و تغییرات آن متناسب با شرایط باشیم . به یاد داشته باشید که ممکن است کودکی علاوه بر این روش قبلاً تحت درمان توسط روش ویا روشهای دیگری بوده است که آنها را کامل نکرده و یا به طور درست انجام نداده اند . در این صورت میتوان گفت که این برنامه های نا منظم و نیمه کاره خود می توانند باعث بروز اثرات منفی در کودک شده و کودک از همکاری با تراپیست و برنامه گریزان شده باشد . برنامه های نیمه کاره و یا نامناسب هیچگاه رفتارهای اختلالی را به طور اساسی درمان نمی کنند و احتمال بروز آنها در کودک بسیار قوی می باشد و حتی ممکن است با اثرات منفی جانبی نیز همراه باشد . معمولاً مردم روشهای تقلیل رفتارهای اختلالی را به درستی نمی فهمند . برای مثال روش " تایم اوت " روش درمانی است که در آن کودک را برای مدت زمانی محدود میکنیم (مثلاً از مشوق ) به عبارتی دیگر وقتی که کودک در شرایط مثبت و همکاری قرار دارد اگر از او رفتار نامناسبی سر بزند او را از آن شرایط برای مدت زمان معینی دور می کنیم . موقعیّت های فراوانی وجود
دارند که کودک از آنها احساس لذّت نمی کند . پس ممکن است در صورت انجام تایم اوت به طور ناخودآگاه او را تشویق نیز کرده باشید . در هنگام تایم اوت نیز دقت کنید که کودک در هنگام دور بودن هیچگونه مشوقی دریافت نکند ویا به خود تحریکی مشغول نشود . همینطور اگر کودک از اینکه شما در موارد رفتار نادرست او را به شدت نهی کنید ، احساس سرگرمی و لذًت کند ، ممکن است روش نهی کردن در مورد او به مشوقی جهت ادامه رفتارهای اختلالی تبدیل شود .


دور گسترش


کودکان معمولاً یک مسیر رشد رفتاری مشخصی را طی می کنند . مراحل زیر ممکن است زیاد با هم اختلافی نداشته باشند . همچنین کودک ممکن است از یک روش گسترش وبهبودی خاص پیروی نکند . برای مثال ممکن است رفتار اختلالی که کودک بروز میدهد در مراحل میانی و یا حتی انتهائی این برنامه قرارداشته باشد . پس بنابراین بسیار مهم است که درجه و شدت رفتار مشخص شده و عکس العمل مناسب در قبال آن انجام شود . همچنین تراپیست باید از استعداد خود جهت درک موقعیتها و رفتار درست در هر شرایط خاص استفاده کند .
برداشتها و دریافتهائی وجود دارند که شما باید آنها را قبل از اینکه در شرائط بحرانی قرار بگیرید درک کرده و استفاده کنید. یکی ازآنها این است که مطمئن شوید آیا شما به کودک فرصت این را داده ایدکه قدرت انتخاب فراوان داشته باشد یا نه . بدین طریق کودک با شرائطی که انتخابی وجود ندارد بهتر کنار می آید . همچنین برنامه مداومی از مشوقها بسیار مهم است . بعداً خواهید دید که سلب مشوقی از کودک در هنگام رفتار نا درست در جهت بدست آوردن کنترل کودک چگونه لازم خواهد بود . شما برای هر مرحله وکار موفّق از طرف کودک او را تشویق می کنید دقت کنید که تا وقتی کودک آرام وتحت کنترل است این روش مشوق دادن مناسب است ولی اگر در حین تمرین کودک از خود رفتار نامناسب بروز دهد (هر چند جزئی) و شما بدون توجه به آن به دادن مشوق ادامه بدهید ممکن است کودک از این کار جهت دریافت مشوق استفاده کند . البته در صورتی که در حین رفتار درست مقدار مشوق بیشتر ودر حین رفتار غلط (در حین تمرین و جواب درست به تمرین ) مقدار آن کم باشد کودک ممکن است رفتار غلط خود را کم کند . نحوه رفتار و روش شما در این مراحل بسیار حیاتی است . شما باید آرام ، ثابت قدم و از نظر احساسی تحت کنترل باشید . بدین ترتیب نه تنها کودک آرامش و تمرکز خود را حفظ می کند بلکه شما نیز می توانید هدف مندی و تأثیر خوب برنامه را حفظ کنید . سعی کنید در مواقعه ای که کودک احساس سختی و مشکل می کند به او اجازه انتخاب بیشتری بدهید با این کار می توانید از دادن مشوق زیاد هم جلوگیری کنید . اگر شما کودک را به طور معقول و ملایم کنترل کنید (توسط مشوق، رفتار ،... )کودک ممکن است دیگر رفتار نامناسب خود را افزایش نداده و از شدت آن بکاهد .


نوشته شده در دوشنبه 89/9/22ساعت 11:2 صبح توسط امین فرهادی نظرات ( ) |

داشتن یک برنامه خوب حیاتی است ولی این برنامه باید توانائی مقابله با پیشامد های ناخواسته را نیز داشته باشد . شما باید سریعاً بتوانید خود را با یک روز بد از طرف کودک و بدتر شدن رفتار او تطبیق بدهید .
گام اول :
وقتی که کودک می خواهد عصبانی و عصبی شود( نشانه های آن مانند : با خود با عصبانیت حرف زدن ، تند و عمیق نفس کشیدن ، گوشه گیری ، ... )برنامه درمانی را ادامه دهید اما به طور مرتب توسط مشوقهای کلامی و غیره او را برای رفتار مناسب تشویق کنید . مثلاً به او بگوئید که خیلی خوب کارها را انجام میدهد و با مشوق های قویتر عصبانیت و ناراحتی او را کنترل کنید . این روش ساده ترین راه برای کنترل کودک است و روش ابتدائی پائین آوردن نام دارد . به یاد داشته باشید که ترتیبی را اتخاذ کنید تا مشوق های قویتر در مواقعی که رفتار های درست و خوب از کودک سر می زند برای او مهیا باشد و
او این مطلب را درک کند . به هرحال برای مواقعی که رفتار نادرست و اختلالی او می خواهد زیاد شود شما باید وسیله ای (مشوق) داشته باشید تا او را ترغیب نمائید کنترل خود را حفظ بکند . اگر شما از دادن مشوق به او خودداری بکنید او انگیزه ای برای اینکه رفتار خود را تصحیح کند و از انجام آن خودداری بکند نخواهد داشت . خوشبختانه رفتارهای عصبی همیشه به طور یکنواخت باقی نمی مانند . تغییراتی طبیعی در شدت و دفعات بروز چنین رفتارهائی وجود دارند . این فرصت به شما اجازه می دهد تا در فواصل این دفعات که کودک آرام است او را تشویق کنید تا آرامش و رفتار درست را در پیش بگیرد . هر چقدر زمان رفتار آرام و خوب بیشتر شود شما باید قدرت مشوق را بیشتر کنید . البته دقت کنید که مقدار مشوق برای کم شدن رفتارهای اختلالی کمتر از مقدار آن برای عدم بروز این رفتارها باشد . اگر در مورد عصبانی شدن و عصبی شدن یک اوج ناگهانی پیش آمد شما باید یکبار دیگر رفتار کودک را نادیده بگیرید ولی خود کودک را زیر نظر داشته باشید . هدف از باقی ماندن با کودک در تمرین این است که به کودک بفهمانیم رفتار نادرست او راهی برای فرار از تمرین نیست . همچنین اگر شما تمرین را قطع کنید، و تسلیم کودک شوید فرصت اینکه در بین دفعات عصبی شدن ها کودک را برای رفتار آرام تشویق کنید را نیز از دست خواهید داد . اگر شما کودک را نیز مانند رفتارش نادیده بگیرید ممکن است که رفتار اختلالی او ادامه پیدا کند و شاید شدیدتر نیز بشود .
گام دوم :
به یاد داشته باشید که ما به این مرحله وقتی وارد می شویم که راه حل مرحله اول مؤثرنبوده و یا اینکه ما رفتار کودک را نتوانسته ایم درست تشخیص بدهیم . به هر حال گاهی اوقات بهترین روشهای ارائه شده نیز برای مرحله اول مؤثر نیستند . اگر کودک به صورت متوسط عصبانی شد و رفتار های اختلالی او شدید نیستند شاید لازم باشد که روش تغییر محرک را در پیش بگیریم . احتمال دارد که چیزی در محیط وجود دارند که باعث بروز استرس و اختلال در رفتار کودک می شود . اگر شما قادر به تشخیص علت بشوید می توانید با تغییر تمرین ، نحوه آن ، تغییر مکان ،و یا تغییر مکان وسائل و اشیاء این شرایط را تغییر داده و از مشکل بکاهید . یکی از علل هم می تواند این باشد که کودک به این نتیجه رسیده است که با رفتار شدید عصبی شما را مجبور می کند که از او اطاعت کنید . در این مورد بسیار مهم است که بدون در نظر گرفتن اینکه روش تقلیل رفتار اختلالی چیست ، کودک را از رسیدن به هدف خود باز داریم . در اینجا لازم است که علاوه بر قاطع بودن احساسات را کنار بگذاریم . یکی دیگر از علّت ها می تواند نیاز کودک به ایجاد تغییراتی در محیط و یا تمرینات و شرایط باشد . مثلاً طولانی شدن زمان تمرین ، عدم وجود پرامپت مناسب ، مشوق ناکافی ، و ... به عبارت دیگر دلایل کافی برای ناراحتی کودک وجود دارند و ما باید به کودک حق بدهیم . البته هیچگاه نباید آن را طبیعی تلقّی کنیم و همواره سعی در تصحیح آن داشته باشیم. عواملی را که می توانند باعث بروز این رفتارها شوند را می توان حذف کرد و در نهایت رفتارهای اختلالی را کاهش داد . در صورت امکان این کار باید به صورت زیرکانه ای انجام شود تا کودک یاد نگیرد برای فرار از تمرینات رفتارهای اختلالی را در پیش بگیرد . نوع جواب و عکس العملی که شما باید کودک را با آن راهنمائی کنید باید از نوعی باشد که کودک به خوبی با آن آشناست و قادر به انجام کاری که به عنوان راهنمائی به او می دهید باشد . شما باید در صورتیکه کودک از انجام کار خواسته شده امتناء کرد ، پرامپت لازم را به موقع انجام دهید .
ما اغلب از دستورالعمل های جدید،تقلید بدون کلام و کارهای بدنی ساده برای برقراری دوباره رفتار معمولی و اطاعتی استفاده می کنیم . مانند همیشه از مشوق کافی و همچنین کلامی وقتی که کودک آرام است و رفتار درست دارد استفاده کنید و در صورت رفتار اختلالی کمترین توجه را به آن داشته باشید . با کمی دقّت می توانید مشوقهائی را پیدا کنید که نه تنها تأثیر مثبت و انگیزه انجام تمرینات را برای کودک دارند بلکه در آرام کردن کودک نیز مؤثر می باشند . همچنین ایجاد راحتی فیزیکی ، صدای ملایم ، در آغوش گرفتن ، آواز خواندن ، و ... می توانند در آرام کردن کودک و اجتناب از بروز رفتار
اختلالی و در نهایت حذف آنها کمک کنند . شما باید در مورد زمان دادن این مشوق ها نهایت دقت را انجام دهید زیرا اگر بلافاصله بعد از رفتار اختلالی باشد ممکن است کودک آن را مشوقی در جهت انجام دوباره رفتار خود بداند . بهتر است بعد از یک یا چند دقیقه از بروز رفتار نادرست این مشوقها را به کودک برسانید . به این ترتیب می توانید تأثیر زیادی بر تصحیح رفتار اختلالی کودک داشته باشید و علاوه بر آن ممکن است کودک این تشویق را در نتیجه پایان دادن به رفتار نادرست خود بداند و یاد بگیرد که هرگاه آنها را زودتر قطع کند تشویق خواهد شد . اگر کودک به علّت تمرین خاصی عصبی شد و اگر انجام و تکمیل آن تمرین لازم است دوباره تمرین را از سر بگیرید و این بار بیشتر مراقب اوضاع بوده و با احتیاط به پیش بروید . به یاد داشته باشید که این کار مستلزم زمان است و شما نمی توانید به یکباره به این تصحیح و هدف برسید . شما باید هر جلسه را طوری به اتمام برسانید که حس کنید مقداری به هدف خود نزدیک شده اید .
گام سوم :
وقتی که کودک شما شدیداً عصبانی و پرخاشگر شد (مانند جیغ زدن ، پرت کردن اشیاء ، زدن دیگران ، خودآزاری ، ...)لازم است که کاملاً به دور از احساسات وقاطع عمل کنید . در صورتیکه شما قبلاً با کودک کارهای کنترلی از قبیل دستها پائین ، ساکت باش ، و غیره را کار کرده باشید ، می توانید با این فرامین باعث توقف رفتار اختلالی شوید . سعی شود فرامین و دستوراتی را به کودک بیاموزید که مشخص ، واضح ، و قاطع باشد . بهتر است کاری را که باید انجام دهد به او بیاموزید و بخواهید ، نه کاری را که نباید انجام دهد ( مانند بنشین بجای راه نرو ) . اگر در آن لحظه فرمان مناسبی به خاطر نیاوردید ممکن است کلمه تمامش کن (بسه)کمک خوبی در این مورد باشد . سعی شود که این فرمانهای کنترلی به صورت مرتب و مداوم به کودک گفته نشود زیرا برای او عادی شده و اثر خود را از دست خواهند داد . در صورت هرگونه پیشرفتی از طرف کودک در کاهش رفتار اختلالی او را به طور مناسب تشویق کنید و تا جائیکه ممکن است به رفتارهای نادرست او توجه نکنید. تهدید کردن وسیله ای است که گاه تراپیست ها و والدین برای کنترل کودک استفاده می کنند . شاید یکی از علل استفاده از تهدید تأثیر سریع آن باشد ولی در دراز مدت تهدید کردن باعث بروز رفتار اختلالی در وقتی دیگر می شود و نه کاهش و حذف آنها.تکیه کردن بر تهدید باعث می شود که کودک فقط در موارد فرامین شدید و دستورات قوی از خود عکس العمل نشان بدهد و در موارد روزمره و عادی فرمانبر نبرده و بدین ترتیب به مشکلات ما افزوده شود . هدف دراز مدت برای ما این است که کودک بفهمد برای هر کاری که انجام میدهد عواقبی وجود دارد که بنا به کار انجام شده شاید مثبت و شاید منفی باشد .توجه داشته باشید که این یک امتیاز منفی است که به کودک قبل از انجام کاری عاقبت آن کار را بگوئید بهتر است که کودک خود نگران عاقبت کار خود باشد که چه خواهد شد . در این صورت شما به خود فرصت کافی می دهید تا عکس العمل ها و نتایج مناسبی را برای کارهای کودک متناسب با شرائط تدارک ببینید .
اگر کسی که با کودک تمرین می کند بخواهد کنترل کودک را به کسی دیگر واگذار کند فقط باعث می شود که کودک در مورد او نافرمان شده و از او اطاعت نکند . در واقع با این کار به کودک می گوید که من نمی توانم تو را کنترل کنم و شخص دیگری باید حضور داشته باشد . پس هر عواقبی که برای کودک در نظر گرفته شده است باید توسط خود تراپیست در زمان جلسات و تمرین به کودک داده شود . مراقب باشید هیچگاه کودک را به کاری که نمی توانید انجام دهید و یا اینکه مناسب نیست تهدید نکنید . مراقب باشید در صورت تشویق کودک در موارد تصحیح رفتار خود ، او را عادت به رشوه گیری نکنید .
گام آخر
اگر شما حس می کنید که کودک با رفتار خود به خود و دیگران آسیب میرساند بایستی روش مدیریت رفتارهای تهاجمی یا روشهای شدید دیگر را به همراه ایجاد محدودیت و همراهی دائم کودک در پیش بگیرید . روشهای زوری و شدید فقط در
مواردی که تمامی روشهای دیگر ناکام بوده اند باید به کار گرفته شوند .
در تمام مراحل :
در رابطه با جوابها و عکس العمل های کودک نسبت به مشوقها در خلال دوره های رفتار های خوب و بد بسیار دقت کنید . اغلب ، کودکان گاه به این روشهای جلوگیری از رفتار نادرست جواب منفی میدهند و گاه نسبت به آنها پیشرفت نشان میدهند. کودک خود به شما نشان خواهد داد که تشویقهای شما چقدر مؤثر می باشند . اگر از کودک در قبال مشوق رفتار آرام ، بدون استرس و با خشونت کمتر مشاهده کردید نشان این است که تشویق شما مؤثر بوده است . اگر کودک آرام نمی شود و یا مشوق را رد میکند باید به فکر مشوقی دیگر و نحوه ارائه دیگری باشید .
اگر کودک در صورت دریافت مشوق رفتار نادرست را کم نکرد و یا افزایش داد نشانه این است که علاوه بر مشوق به کنترل خارجی از طرف محیط نیز احتیاج دارد شما می توانید با انحراف توجه او به منظور خود برسید مثلاً به او بگوئید " چه کتاب قشنگی اینجاست بیا نگاه کنیم " به این ترتیب می توانید بدون اینکه مستقیماً رفتار اختلالی را مد نظر داشته باشید آنرا کنترل کنید . اگر کودک مشوق را رد کرد آنرا در کناری در دسترس او قرار دهید تا او خود آنرا استفاده کند . به این ترتیب شما او را برای رفتار آرامش تشویق کرده اید تا کودک رفتار خود را بیشتر کنترل کند . تجربه نشان داده است که بعضی از کودکان نسبت به اینکه از دست کسی مشوق دریافت کنند حساس هستند و این کار باعث عصبانیت آنها می شود . بهتر است که دفعات و زمان بروز رفتارهای اختلالی کودک را ثبت کنید تا دید کلّی نسبت به چگونگی بروز آنها در کودک داشته باشید به این ترتیب می توانید روش درمانی خود را به نحوی که مؤثرتر و مناسب تر باشد تغییر داده و نتیجه بگیرید.
همچنین این آمار به شما نشان میدهد که چه مقدار برنامه درمانی پیشرفت داشته و مؤثر بوده است .


منابع:


این مقاله ترجمه ای است از قسمت مشوقهای کتاب :A work in progress
گردآوری از :  رضا مصطفوی


- دکتر حسن احدی --دانشجو: صبا اژدری    / روزنامه آفرینش
- فرانک تفرشی و رویا شجاعی – روزنامه مردم سالاری
دکتر کتایون خوشابی ، نسترن توفیق . روان پژوه


 


نوشته شده در دوشنبه 89/9/22ساعت 11:2 صبح توسط امین فرهادی نظرات ( ) |

نگاه کلّی
بزرگ کردن یک کودک اُتیستیک همراه با مشکلات فراوانی است و خانواده های این کودکان اغلب درگیر استرس های فراوانی هستند .مقدار شناخت از اُتیسم و آمادگی این خانواده ها برای مقابله با آن می تواند کمک بزرگی برای تمامی افراد خانواده ( والدین ، برادران و خواهران ، پدر بزرگ و مادر بزرگ و ... ) باشد . خصوصیات منحصر به فرد هر کودک اُتیستیک باعث شده است که هر خانواده تجربیات مخصوص به خود را داشته باشد و ممکن است تجربیات خانواده های دیگر مفید واقع نشوند . ما در اینجا می خواهیم به مطالبی اشاره کنیم که ممکن است به عنوان ایده های اولیه برای خانواده های کودکان اُتیستیک در رابطه با آمادگی و مبارزه با این مشکل، مفید باشند .
استرس در خانواده
استرس چیزی است که والدین همگی آنرا تجربه کرده اند . در طول روز استرس های فیزیکی را تجربه می کنیم که می توانند در اثر آماده کردن غذا ،حمام بردن بچه ها ، تکالیف خانه آنها و ... باشند . گاهی اوقات این استرسهای فیزیکی به وجود آمده میان والدین و کودکان می تواند باعث انجام نادرست کارها شود که خود می تواند علّت به وجود آمدن استرس های روانی گردد.این نکاتی را که ذکر کردیم برای تمامی خانواده ها صادق است و خانواده های کودکان اُتیستیک بعلاوه این مشکلات ، استرسهای خاص دیگری را نیز باید تحمل کنند .
تحقیقات نشان داده است که خانواده های کودکان اُتیستیک بیشتر از خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی و سندرم داون استرس داشته و با آن درگیر هستند . علّت این امر میتواند شخصیت های خاص کودکان اُتیستیک باشد کودک اُتیستیک ممکن است حتی قادر نباشد که نیازهای اولیه زندگی خود را بیان کند . بیشتر اوقات والدین کودک باید حدس بزنند که کودک آنها چه می خواهد ، آیا او تشنه است ؟ آیا او گرسنه است ؟ آیا جائی از بدن او درد می کند ؟ آیا ... ؟. وقتی که والدین نتوانند خواست کودک خود را بفهمند در استرس فوق العاده ای قرار می گیرند و بسیار احساس درماندگی خواهند کرد . از طرف دیگر وقتی کودک نتواند خواست خود را بیان کند ممکن است رفتارهائی مانند خودآزاری و یا دیگرآزاری را در پیش بگیرد که این امر نیز خود باعث بیشتر شدن استرس و ناراحتی در اعضاء خانواده می شود . رفتارهای تکراری و مقاومتی کودک نیز از طرف والدین بسیار مهم و ناراحت کننده می باشند زیرا در قدرت یادگیری و پیشرفت او در مراحل درمانی اختلال ایجاد میکنند . ناتوانائی های کودک در زمینه مهارتهای اجتماعی مانند ناتوانی در بازی ها نیز در خانواده باعث استرس می شود . بسیاری از کودکان اُتیستیک در خوابیدن و غذا خوردن مشکلاتی دارند . خواب نامناسب و بی موقع و همچنین بد غذائی و محدودیت نوع غذا در این کودکان علاوه بر ایجاد مشکلات جدّی باعث خستگی جسمی و استرسهای روانی بیشتر والدین می شود . به هر حال در خانواده های کودکان اُتیستیک همیشه این گونه مبارزات وجود دارند . عدم تحمل کودک در نشستن بر روی صندلی برای مدت طولانی باعث می شود که خانواده نتواند دور هم غذا را صرف کنند . اختلالات خواب در این کودکان باعث می شود که والدین ( و گاهاً دیگران به علت داد و فریاد کودک ) نتوانند خواب مناسب داشته باشند . اختلالات رفتاری و عدم فرمانبرداری باعث می شود که خانواده نتواند مانند سایرین در مراسم ها و میهمانی های فامیل شرکت کند . مثلا ممکن است مادر مجبور شود در خانه بماند تا پدر به همراه بقیه خانواده در مراسمی شرکت کند به این ترتیب خانواده به صورت درست فعالیّت های خود را نمی تواند انجام دهد .
از دیگر مشکلات مهم خانواده های کودکان اُتیستیک حضور در اجتماعات و بیرون از منزل است . خیره شدن مردم به کودک ، اظهار نظر های طعنه دار ، سرزنش والدین ، عدم درک شرایط والدین همگی باعث ناراحتی و افزایش استرس در والدین می شود که پرهیز از حضور در اجتماعات از طرف والدین یکی از عواقب آن است .مثلا ممکن است کودک اُتیستیک بدون توجه به چیزی غذای کسی را از بشقاب او با دست بردارد . همین تجربه کافیست که والدین از رفتن به میهمانی ها هراس پیدا کرده و به بهانه های مختلف از این کار سر باز زنند .همین کناره گیری ها و فرار از دیگران باعث می شود که تعطیلی ها به روز های غم انگیز تبدیل شوند زیرا خانواده نمی تواند با سایرین ارتباط داشته و از بودن با دیگران و از حضور در تفریحگاه ها لذت ببرد . به این ترتیب به تدریج والدین از دوستان و اقوام خود کناره گیری می کنند و تنها می شوند .این مسئله باعث ناراحتی های بیشتر و افزایش استرس در خانواده خواهد شد .
از دیگر نگرانی های والدین این کودکان آینده آنها می باشد . آنها می دانند که هیچ کس مانند آنها از کودک مراقبت نخواهد کرد .آنها با تمام وجود سعی می کنند که کودک احساس راحتی کرده و کمتر ناراحتی داشته باشد . والدین نگران این هستند که آیا بعد از آنها نیز کودکشان در راحتی و آسایش خواهد بود ؟
مسئله مالی از دیگر مشکلات خانواده های کودکان اُتیستیک می باشد . داشتن یک کودک اُتیستیک در خانواده یعنی صرف پول زیاد برای آزمایشات ، جلسات تشخیص ، اجرای برنامه درمانی در خانه ، و روشهای درمانی و داروئی دیگر . از آنجائیکه در بسیاری از موارد یکی از والدین مجبور هستند که همیشه با کودک باشند و در برنامه آموزشی شرکت داشته باشند ، به ناچار فقط یکی از والدین می تواند کار کند و دیگری باید از کار کردن چشم بپوشد که این به معنای نصف شدن درآمد خانواده نیز می باشد.
والدین کودک اُتیستیک همیشه یک غم بزرگ را در خود احساس می کنند و آن محروم شدن از کودک سالمی است که دوست داشتند داشته باشند . همچنین آنها همیشه در حسرت شرایط خوب خانوادگی هستند که انتظار داشتند در خانه آنها وجود داشته باشد . این احساس ها و غصه ها خود باعث افزایش ناراحتی ها و استرسهای این خانواد ها می باشد .
در این خانواده ها برادران و خواهران این کودکان نیز در معرض انواع استرس ها و دلواپسی ها می باشند . خجالت کشیدن از دوستان خود در مورد برادر و یا خواهر ناتوان خود ، حسادت در مورد پرداختن بیش از حد والدین به برادر و یا خواهر اُتیستیک خود ، ناتوانی برادر و یا خواهر اُتیستیک در بازی با او ، مورد خشونت قرار گرفتن از طرف برادر و یا خواهر اُتیستیک ، نگرانی در مورد آینده او ، و ... همگی می توانند باعث بروز استرس و نگرانی هائی در آنها شوند .ما می دانیم که والدین یک کودک اُتیستیک در شرایط سختی به سر می برند و درک موقعیّت و احساس آنها مشکل است ولی به هر حال برای کمک به کودک و خانواده باید سختی ها راتحمل کرده و روش درست و برنامه ریزی شده ای را طی کرد تا هر چه زودتر از این مشکلات کاسته شده و کودک نیز درمان شود . در اینجا چند پیشنهاد برای کم کردن استرس در این خانواده ها مطرح می شود .
ما پیشنهاد می کنیم اعضاء خانواده به خصوص والدین زمانی را نیز برای خود و کارهائی که دوست دارند اختصاص بدهند . در جواب این پیشنهاد والدین اغلب اظهار می دارند که آنها وقتی برایشان باقی نمانده است .ولی باید به خاطر داشته باشید که حتی چند دقیقه در روز نیز می تواند بسیار مؤثر باشد . برخی والدین حتی با صرف چند دقیقه برای مالیدن کرم به دستهایشان ، پختن غذای مورد علاقه خود ، و یا گوش کردن به موسیقی مورد علاقه خود این فرصت را برای تمدد اعصاب ایجاد می کنند .شاید تعجب کنید اگر بشنوید که حتی والدین نیز مانند کودکان اُتیستیک برای کارهائی که انجام می دهند باید مشوق دریافت کنند تا بتوانند بهتر کارها را ادامه دهند . علاوه بر تشویق خود ، اعضاء خانواده باید همدیگر را نیز تشویق کنند . زن و شوهر نیز باید کارهای یکدیگر را تشویق کنند و مایه امیدواری دیگری در ادامه این راه مشکل باشند و نیز به خاطر داشته باشید که برادران و خواهران کودک را نیز برای کمک به برادر و یا خواهر اُتیستیک خود تشویق کرده و آنها را به ادامه این کار ترغیب کنید . زن و شوهر نیز باید وقتی را برای تنها بودن با هم قرار بدهند تا از استرس و خستگی خود بکاهند . البته کیفیّت این وقت از مدت آن مهمتر است . این وقت می تواند وقتی که کودکان در خوابند و یا وقتی که آنها در کلاس درس و برنامه درمانی هستند فراهم شود .
از راه های دیگر کم کردن استرس و نگرانی می توان به این موارد اشاره کرد : دعا و نماز ، تمرینات ورزشی ، تمرینات آرامشی و تنفس عمیق ، نوشتن مطالب برای یک روزنامه ، برنامه ریزی برای انجام کارهای معوقه در طول روز ، پرداختن به امور هنری ، قدم زدن ، دیدار با دوستان و ...



مسائل امنیّتی در خانه
بسیاری از والدین و مراقبین کودک امنیّت محیط خانه را برای کودکان اُتیستیک مهم می دانند .گذاشتن در های امنیتی در ورودی پلّه ها و در های خروجی ، قرار دادن محافظ بر روی پریز های برق ، و گذاشتن قفل های اضافی بر روی کابینت ها میتواند از جمله مسائل امنیتی باشد . این مسائل امنیتی برای تمامی والدین در سالهای اول زندگی کودک وجود دارد ولی والدین کودکان اُتیستیک ممکن است این موارد را برای مدّت زمان بیشتری احتیاج داشته باشند .رفتار های کودک اُتیستیک می تواند باعث بروز حوادثی برای او شوند مثلا بالا و پائین پریدن های فراوان ، عقب و جلو کردن خود ، پاره کردن اشیاء ، انداختن اشیاء بر روی زمین ، کوبیدن وسائل به اطراف ، روشن و خاموش کردن وسائل برقی ، قرار دادن اشیاء در وسائل خانگی ، و ... همگی می توانند در صورت بی توجهی باعث بروز حوادثی شوند . فقط کافی است به بازی بچه ها با کبریت اشاره کنیم که چقدر می تواند خطرناک باشد . بنابر این هم رعایت موارد ایمنی در خانه و هم سعی در آموزش کودک در باره این موارد ضروری می باشند . ما در اینجا پیشنهادهائی برای بیشتر کردن امنیت خانه کودکان اُتیستیک به شما ارائه می دهیم .باید به خاطر داشته باشید که خانه نیز می تواند کلاس درسی برای کودک باشد . والدین می توانند با قرار دادن قفل های اضافی ، وسائل هشدار دهنده و استفاده از علائم و تصاویر محیط خانه را برای امنیت بیشتر و آموزش به کودک مهیا کنند . بهتر است اول از مکان هائی که کودک در آنها بیشتر وقت خود را می گذراند و اتاق های مخصوص او شروع کنید . مثلا اگر کودک دوست دارد که شیر آب گرم را در حمام باز کند بهتر است از حمام شروع کنید و یا اگر کودک اغلب از خانه به بیرون می رود تمهیداتی را در مورد در ورودی خانه باید بیاندیشید . مبلمان و وسائل خانه را به نحوی بچینید که برای کودک فرصتهای آموزشی را فراهم کنند و همینطور خطری برای کودک نداشته باشند . مثلا اگر کودک برنامه آموزش نشستن را دارد باید صندلی برای نشستن در اختیار کودک باشد . وسائل و مبلمانی را که کودک می تواند از آنها بالا رفته و به قفسه ها و وسائل دیگر دسترسی پیدا کند ، به مکانی دیگر انتقال دهید . اگر کودک اشیاء را به دهان خود می گذارد بهتر است که سطح زمین و مبلمان را تمیز نگاه دارید و اشیاء ریزی را که کودک به راحتی به آنها دسترسی دارد به مکان های دور از دسترس او انتقال دهید . برای پلّه ها و محل هائی که خطر سقوط دارند موانع و در هائی قرار دهید تا این خطرات را از بین ببرید . برای در خروجی منزل و مکان هائی که کودک نباید وارد آنها شود قفل هائی قرار دهید تا هنگامی که کودک تنها می باشد نتواند وارد آنها شود . برخی از والدین برای ممانعت از خروج کودک از اتاق خود در نیمه های شب ، برای در اتاق کودک قفل های مخصوص قرار می دهند . فراموش نکنید که قفل طوری نباشد که بر حسب اتفاق کودک شما را در اتاق زندانی کند و همچنین قفل باید طوری باشد که به سرعت و به راحتی باز شود .برای کابینت ها و کشوهائی که وسائل تیز و برنده و یا دارو در آنها نگاه داری می شوند حتماً قفل های مناسب تهیه کنید تا کودک نتواند آنها را باز کند . اگر کودک عادت به آویزان شدن از پنجره را دارد ، وسائلی را که کودک برای رسیدن به پنجره از آنها بالا می رود ، به جای دیگر انتقال دهید و برای پنجره ها نیز محافظ قرار دهید . برای پریز های برق درپوش تهیه کنید . برای اتاقهائی که وسائل برقی مانند ماشین لباسشوئی ، تلویزیون ، اتاق کار و ... وجود دارند تمهیداتی بیاندیشید تا کودک نتواند آنها را راه اندازی کند . سیمها و کابل های برق را دور از دسترس کودک نصب کنید تا کودک نتواند با آنها بازی کند . پودر های رختشوئی ، سوخت ها ، موادشوینده ، مواد ضد عفونی کننده و کلا مواد شیمیائی می توانند حادثه آفرین باشند آنها را دور از دسترس کودک قرار دهید . قرصهای رنگی وجود دارند که بسیار شبیه بعضی از شکلاتها هستند بسیار مراقب باشید تا در دسترس کودک قرار نگیرند . وسائلی که احتمال افتادن آنها می رود را محکم کنید و از قرار دادن دکور های شیشه ای و فلزی در مکان هائی که در دسترس کودک می باشد خودداری کنید . بهتر است در خانه از قیچی هائی که نوک مدوّر دارند استفاده شود و محل چاقو ها و وسائل تیز را دور از دسترس کودک انتخاب کنید .



خواهران و برادران کودک اُتیستیک
بزرگ کردن کودک اُتیستیک برای والدین و همچنین برای خانواده مسائلی را به همراه خواهد داشت . از اولین مسائل و مشکلات مهم کمبود وقت والدین در رسیدن به خواسته های همگی افراد خانواده است . درگیری با مسائل کودک اُتیستیک تقریباً تمامی وقت و انرژی والدین را صرف خود می کند و وقت کمی را برای مسائل دیگر افراد خانواده باقی می گذارد . بسیاری از والدین اعتراف می کنند که وقت کافی برای پرداختن به دیگر اعضاء خانواده را ندارند . بسیاری از والدین خود ، زندگی خود ، و آرزوهای خود را فدای کمک به کودک اُتیستیک خود می کنند و در زندگی آنها پرداختن به خود دیگر معنائی ندارد ولی این امر نباید باعث این شود که پرداختن به سایر اعضاء خانواده فراموش شود . بایستی شرایطی فراهم شود که در کنار پرداختن به امور دیگر فرزندان ، به آنها تفهیم شود که برادر و یا خواهر اُتیستیک آنها دارای مشکل مهمی است که همگی باید برای کمک به او تلاش کنند و به آنها آموزش داده شود که در این امر کمک والدین باشند و آنها را درک کنند . تحقیقات و تجارب نشان داده است که بسیاری از این خواهران و برادران توانسته اند به خوبی با این مشکلات کنار بیایند و در برنامه درمانی کودک کمک مهمی باشند . بهتر است والدین به سایر اعضاء خانواده اُتیسم و عوارض آنرا توضیح دهند تا رفتارهای کودک بیمار را بهتر شناخته و با آن کنار بیایند . بهتر است هر چند وقت یکبار جلساتی در خانواده تشکیل شود و موضوع اُتیسم و کارهائی را که قصد انجام آنرا دارید برای سایر اعضاء توضیح دهید تا آنها نیز در جریان امور باشند . البته باید سعی شود توضیحات و مسائل مطرح شده متناسب با سن آنها بیان شوند تا آنها بهتر مشکل را درک کنند . در رابطه با خصوصیات کودک اُتیستیک باید با دیگر افراد خانواده به خوبی صحبت شود زیرا مثلا وقتی که یک کودک سالم برای بازی با یک کودک اُتیستیک به طرف او می رود ممکن است در ابتدا کودک بیمار به کودک سالم پشت بکند. در اینجا باید به کودک سالم فهماند که این کار کودک بیمار از روی عمد و قصد نیست و او باید سعی کند تا با کودک بیمار ارتباط برقرار کرده و توجه او را به خود جلب کند . دستور العمل هائی وجود دارند که با آموزش آنها به برادران و خواهران سالم می توانند با برادر و یا خواهر اُتیستیک خود ارتباط برقرار کرده و بازی کنند . از جمله این آموزشها می توان به نکات زیر اشاره کرد : جلب توجه کودک بیمار ، دادن دستور های ساده ، و دادن مشوق و تشویق برای رفتار و بازی درست .
شما باید حتماً در طول هفته وقت مشخصی را برای کودکان غیر اُتیستیک خود کنار بگذارید تا آنها نیز بتوانند تفریح کرده و از وقت خود لذت ببرند .
مطالبی را که در طی این 3 فصل برایتان فراهم کردیم ، ترجمه مقاله ای بود که انجمن اُتیسم آمریکا برای آشنائی بیشتر افراد جامعه بخصوص والدین کودکان اُتیستیک تهیه کرده اند . در اینجا از تهیه کنندگان این مقاله تشکر کرده و امیدواریم که ترجمه آن نیز بتواند برای خانواده های ایرانی که کودک اُتیستیک دارند و همینطوربرای سایر افرادی که به این مقوله اهمیّت داده و علاقه مند هستند مفید بوده باشد .
مترجم این مقاله آنرا خالی از ایراد و اشتباه نمی داند و امیدوار است که نظرات خوانندگان این مقاله ، ما را در بهتر کردن ترجمه های بعدی یاری کند . شما می توانید نظرات خود را به این آدرس بفرستید


نوشته شده در دوشنبه 89/9/22ساعت 11:2 صبح توسط امین فرهادی نظرات ( ) |


نوشته شده در دوشنبه 89/9/22ساعت 7:43 صبح توسط امین فرهادی نظرات ( ) |


 






 


کاردرمانی کودکان چیست؟


کاردرمانی به همه ی جنبه های زندگی کودک (جسمانی، هیجانی و اجتماعی) می پردازد و دیدگاهی کاملاً کل نگرانه دارد که با توانایی های کارکردی سرو کار دارد و آنچه کودک نیاز دارد به منظور دستیابی به مهارتهای مناسب رشدی، قادر به انجام آن باشد. کار همیشه در قلب کاردرمانی بوده است و یادگیری مهارتها و رفتارهای جدید، در طول فعالیت بخش حیاتی برنامه کاردرمانی مربوط به کودکان در حال رشد است توانایی های بنیادی لازم است تا کودک در حیطه های عملکردی زیر موفّق شود:


·        مراقبت از خود (مثل خوردن و پوشیدن) 


·        یادگیری (مثلی دست نویسی) 


·        بازی و تفریح (مانند همکاری با دیگران در بازی های قاعده مند) 


درمانگران همچنین از دیگر رویکردهای شناختی در برنامه های کودک، مانند آموزش انتقالی استفاده می کنند.


 


کاردرمانگران کودک کجا کار می کنند؟


مراقبت نوزادی یک رشته در حال رشد جهت کاردرمانگران با تجربه است. نوزاد آسیب پذیر همچون هر کودک دیگری به رشد استقلال کارکردی( در تنفس، خوردن، کنار آمدن با محیط و رفتن به خانه با کمترین سختی) نیاز دارد.


در واحد مراقبت ویژه نوزادان(NICU)،کاردرمانگران با تیم تخصصی درمان روی وضعیت دهی کودک برای پیش گیری از بد شکلی ها(دفرمیتی ها)و افزایش رشد حرکتی،و روی مراقبتهای انطباقی محیطی ویژه برای کاهش عوامل استرس زای محیط وارد شده. برای مثال ناشی از نور، سطوح، در حالیکه تحریکات حسی مناسب را که اغلب محیطهای دارای فناوری پیشرفته کم است، فراهم می آورد. زمانیکه کودک بیمارستان را ترک می کند،کاردرمانگر برای ادامه برنامه رشدی اولیه او را در خانه ملاقات می کند،برای کمک از طریق وضعیت دهی(با کمک تجهیزات تطبیقی) تغذیه، کارکرد اولیه دست و مهارتهای ادراکی و تعامل اجتماعی تجهیزات عادی مثل صندلی اتومبیل ممکن است به اصلاح کردن نیاز داشته باشد برای اطمینان از اینکه کودک می تواند به طور ایمن جابجا شود.


سنجش: 


توانایی های کارکردی جاری کودک، اولین گام برای به دست آوردن آگاهی عمیق تر در مورد توانایی ها و محدودیّت های کودک است و درمانگر باید محیط هایی را که کودک تکالیف را در آن اجرا می کند (خانه، مدرسه و زمین بازی) را نیز مورد بررسی قرار دهد.


معلّم ممکن است کودک را به خاطر مشکلات دست نویسی ارجاع دهد؛در حالیکه کادرمانگر کیفیت مهارتهای حرکتی درشت و ثبات وضعیتی که بر توانایی کودک برای هماهنگ کردن توالی حرکات دست اثر می گذارد را ارزیابی می کند. مشکلات مربوط به ادراک دیداری (همچون تمییز بین اشکال و الگوهای مختلف) بر توانایی بازشناسی حروف تأثیر می گذارد.نقص در طرحواره بدنی می تواند باعث کاهش آگاهی و از.... و حس ضعیف جهت یابی به واژگونی حروف(واژگون خوانی یا واژگون نویسی) می شود.کنترل چشمی حرکتی ضعیف ممکن است برتوانایی کپی کردن از روی تخته سیاه تأثیر گذارد.


بازخورد از کودک، والدین و آموزگاران همراه با سنجش مجدد نتایج برنامه هامشخص می کند که آیا نتایج برنامه ها موفقیت آمیز بوده اند.این اغلب وقتی روی میدهد که کودک شروع به شرکت در مدرسه می کند و عملکرد خودشان در برابر هم قطارانشان اندازه گیری می کنند و به قابلیت های خود آگاهی می یابند. همان طور که کودک به درمان پاسخ می دهد و شروع به کنار آمدن با فعّالیّت های روزانه اش می کند، اعتماد به نفس اش بیشتر می شود و عزت نفس اش بهبود می یابد.


 


طبقات تشخیصی:


 ناتوانی جسمی: 


کودکانِ دچار دامنه ای از ناتوانی های جسمانی به کار درمانی ارجاع داده می شوند که احتمالاً از بین آن ها فلج مغزی وسیع ترین گروه تشخیصی است. کاردرمانی روی دستکاری و وضعیت دهی برای کاهش وضعیت های بدنی ناکارآمد و خطر بدشکلی تمرکز دارد. صندلی مخصوص (برای انجام کارهای مدرسه، حمام و توالت)، کالسکه ی کودک یا صندلی چرخ دار، تجهیزات حمایت کننده ی حالات بدنی متقارن هنگام خواب، بالابر یا دستگیره های مخصوص ممکن است نیاز باشد. کارد و چنگال تطبیق یافته و فنون غذا خوردن ممکن است به تغذیه کمک کند و گزینه ها یا صفحه کلید مخصوص برای دستیابی به یادگیری برنامه ی تحصیلی ممکن است لازم باشد. برنامه درمانی منظم برای مشکلاتی مثل نقصهای ادراکی-بصری لازم است. همکاری نزدیک با تیم حرفه ای برای اطمینان از رویکردی هماهنگ ضروری است.


ناتوانی یادگیری:


کودک ممکن است ناتوانایی های ذهنی داشته باشد، اما اهداف مربوط به فراگیری مناسب به مهارت های مراقبت از خود و توانایی استفاده از فرصت های یادگیری و اجرای فعالیت های مقبول اجتماعی به اندازه ی کودکان دیگر برای آن ها نیز مهم است. کاردرمانگران روی ترمیم نقص های حرکتی، شناختی و ادراکی کار می کنند، اما اغلب به طور نزدیک تری به کار با کودکانی که ناتوانی جسمانی عمیق دارند می پردازند.خانواده ها ممکن است نیاز به پیشنهاد مراقبت در طول زندگی داشته باشند و در نتیجه نیازمند حمایتهای علمی و روان شناختی باشند.


و......................


 








نوشته شده در یکشنبه 89/9/21ساعت 11:38 صبح توسط امین فرهادی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

Design By : Pichak